جدول جو
جدول جو

معنی هم هادائن - جستجوی لغت در جدول جو

هم هادائن
یاد دادن، آموختن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تحریک کردن، انگولک کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
یک پهلو دراز کشیدن، نوعی استراحت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
ترساندن ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی
استراحت دادن کوتاه، دور ریختن، پرت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
گیر انداختن، به دام انداختن، عادت دادن رام کردن حیوان
فرهنگ گویش مازندرانی
تکان دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
پوشاندن، پنهان کردن، کتمان کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به چیزی تکیه دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
به طرف جلو فشار دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
تیز کردن ابزار فلزی مقل تبر، دهره، کج بیل، تیشه، قیچی، کارد
فرهنگ گویش مازندرانی
بلعیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
دقیق شدن، عاشق شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
رها کردن حیوانات یا پرنده، خارج کردن باد شکم
فرهنگ گویش مازندرانی
سست شدن، زیر درویی
فرهنگ گویش مازندرانی
گیر دادن، چسباندن، ضربه زدن، پادادن
فرهنگ گویش مازندرانی
فشار دادن، در تنگنا قرار دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
بذرافشانی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
ترشح ادرار و اسهل
فرهنگ گویش مازندرانی
بخار دادن، بخور دادن سر و صورت به منظور درمان بعضی بیماری
فرهنگ گویش مازندرانی
هل دادن، استفراغ کردن
فرهنگ گویش مازندرانی